آیینه سر تا سر ترک برداشت
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
مجتبی عبدالله نژاد
امتیاز دهید
✔️ این کتاب که از مجموعه داستانهای خانم مارپل میباشد در ۱۲ نوامبر ۱۹۶۲ در بریتانیا توسط انتشارات کولینز کرایم کلوب و در سپتامبر ۱۹۶۳ توسط انتشارات داد، مید اند کمپانی در آمریکا به چاپ رسیدهاست.
آغاز داستان:
خانم جِین مارپل کنار پنجره نشسته بود. پنجره رو به باغی باز میشد که روزگاری برایش مایه غرور بود. ولی حالا دیگر نبود. از پنجره به بیرون مینگریست و اخمهایش توی هم میرفت. مدتی بود که فعالیت در باغ برایش ممنوع شده بود. نباید خم میشد، نباید بیل میزد، نباید چیزی میکاشت، فقط میتوانست خیلی کم هرس کند. پیرمردی به اسم لایکوک که هفتهای سه بار میآمد، همه سعیاش را میکرد. ولی همه سعیاش (که چندان هم نبود) به درد خودش میخورد. خانم مارپل را راضی نمیکرد. خانم مارپل دقیقاً میدانست که دنبال چه کاری است و کی باید این کار انجام شود و همین را هم به لایکوک میگفت. ولی لایکوک کاری را میکرد که در آن نبوغ و استعداد خاصی داشت. یعنی قول میداد که آن کار را انجام دهد، ولی انجام نمیداد...
بیشتر
آغاز داستان:
خانم جِین مارپل کنار پنجره نشسته بود. پنجره رو به باغی باز میشد که روزگاری برایش مایه غرور بود. ولی حالا دیگر نبود. از پنجره به بیرون مینگریست و اخمهایش توی هم میرفت. مدتی بود که فعالیت در باغ برایش ممنوع شده بود. نباید خم میشد، نباید بیل میزد، نباید چیزی میکاشت، فقط میتوانست خیلی کم هرس کند. پیرمردی به اسم لایکوک که هفتهای سه بار میآمد، همه سعیاش را میکرد. ولی همه سعیاش (که چندان هم نبود) به درد خودش میخورد. خانم مارپل را راضی نمیکرد. خانم مارپل دقیقاً میدانست که دنبال چه کاری است و کی باید این کار انجام شود و همین را هم به لایکوک میگفت. ولی لایکوک کاری را میکرد که در آن نبوغ و استعداد خاصی داشت. یعنی قول میداد که آن کار را انجام دهد، ولی انجام نمیداد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آیینه سر تا سر ترک برداشت